برچسب‌ها

دوشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۱

شبی که پلنگ در کنار بچه میمون خوابید

پلنگ ماده ای که به دنبال شکار است، میمونی را شکار می‌کند که از قضا باردار است. دقایقی بعد بچه میمونی پا به جهان می‌گذارد که مادرش شکار شده و اینجاست که احساس مسئولیت پلنگ و آهنگ انتخاب شده توسط نشنال جئوگرافیک هر بیننده‌ای را شگفت زده خواهد کرد.
شاید علت این رفتار پلنگ، این باشد که خود، مادر است، من نمی دانم، ولی دلیلش هر چه که باشد، این فیلم تا چند ساعت فکر مرا مشغول کرد. که هستم؟ و چقدر از این حیوانات به اسم "درنده" برترم؟ آیا من از آن ها "درنده تر" نیستم؟ اصلا چه کسی گفته من وارث زمینم که حق خود می دانم هر بلایی را سر آن و موجوداتش بیاورم؟ شاید غرور مرا کور کرده و واقعیت خود را نمی بینم...
در پایان این فیلم بچه میمون بر اثر غریزه ی وحشی نمی میرد، بر عکس، پلنگ از او حتی در مقابل کفتارها مواظبت می کند و او را به محل زندگی خود می برد؛ ولی سرماست که نوزاد را به خواب می برد...


هیچ نظری موجود نیست: